یه تصمیم واقعی
سلام . از خدای مهربون می خوام که همیشه همه سالم و سرحال باشین . امروز یه تصمیم بزرگ گرفتم می خوام به کمک مامان مطالب وبلاگم را به روز کنم از خدا می خوام وقت مامان آزادتر بشه تا بتونه کمکم کنه . دوستای خوبم من الان 1 سال و 6 ماهمه . تقریبا بزرگ شدم 12 تا دندون دارم خیلی راحت راه می رم چند تا کلمه مثل : بابا ، مامان ، آجی ، داداش ، جوجو ، هاپو ، دیدی ، بده ، آب و ... را می تونم بگم ولی هنوز نمی تونم جمله بسازم . دلم برای نگار جونم خیلی تنگ شده نمی دونم چرا دیگه برام پیام نمی زاره . امیدوارم زودتر ببینمش . شب یلدا رفته بودیم خونه دایی خیلی خوش گذشت همش بازی و شیطونی می کردم تازه با دایی و بابابزرگ رفتیم بیرون . من واسه اولین بار برف رو دیدم اما نمی دونم چرا می ترسیدم بهش دست بزنم خیلی سرد بود وااااااااااااااااااااااااااااای .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی