نگرانی مامان
سلام دوستای من . سلام خاله ها . دیروز با مامان رفتیم پیش خانم دکتر خانم دکتر کلی مامانو دعوا کرد آخه مامان جونم هفته پیش از پله های خونمون قل خورد افتاد پایین . خانم دکتر فکر می کرد یه بلایی سر من اومده ولی وقتی صدای تالاپ تولوپ قلبمو شنید خیالش راحت شد مامان می خواست بدونه که من بالاخره ستایش می شم یا امیرعلی ولی دکتر گفت هنوز معلوم نیست من می دونم مامان می خواد که من ستایش باشم آ خ جون ...
نویسنده :
ستایش
11:27