مهمونی گوجه ای
سلام دوستای مهربون . خوبین ؟ دیشب یه مهمون خیلی با مزه داشتیم . عمو اصغر اینا اومده بودن با گوجه جون . البته اسم خودش یعنی پسر عموی من گوجه نیستا اسمش محمد حسامه مامانم چون خیلی دوسش داره بهش میگه گوجه هی بابا و مامان باهاش بازی می کردن من هی حسودیم می شد آخرم اینقدر باهاش بازی کردن که تو شلوارش جیش کرد طفلکی یه عالمه خجالت کشیده بود بعدش مامانم یکی از لباسامو به محمد حسام پوشوند چقدرهم خوشگل شده بود گوجه جون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی